-
فیلم نگاه : "عاشقانه یِ گیلکی - فرانسوی" یا "فیلمِ موسیقی و باران"
دوشنبه 18 خرداد 1394 12:28
مارکز در صفحه ای از کتابِ (پاییزِ پدرسالار) از زبانِ راوی به مخاطبش می نویسد : "... کجاست عطر شیرین بیان نفست در این بوی گند غذای سرد؟ گل سرخت کجاست؟ عشقت کجاست؟ در دنیای تو ساعت چند است؟" اولین فیلمِ بلندِ منتقدِ کهنه کارِ سینما "صفی یزدانیان" ، ازآن دست فیلمهایی است که حالِ بیننده اش را خوب می...
-
سیاه و سفیدهای مشهور : اِما اِستون
دوشنبه 18 خرداد 1394 12:22
-
حرفِ مردم : هاینریش بُل
یکشنبه 17 خرداد 1394 10:42
نوعِ متداولِ روزنامه نگار آن است که موذی باشد و از بدبختیِ دیگران لذت ببرد و هیچگاه نتواند بفهمد که خودش هنرمند نیست و حتی استعداد انسانِ هنری شدن را هم ندارد. آن وقت طبیعی است که بو کشیدن ها اثرِ خود را از دست می دهند و چیزی که باقی می ماند ، حرف هایِ تو خالی است که احتمالا در حضورِ دخترانِ جوانی زده می شود که به...
-
فیلم نگاه : 21 گرم
شنبه 16 خرداد 1394 03:33
پس اتاق انتظار مرگ اینجاست؟ این لولههای مسخره، این سوزنهایی که از بازوهام رده شدهاند؟ من تو این باشگاهِ قبلِ مرگ چه غلطی میکنم؟ باید اینها چیکار کنم؟ با این زنی که تومور سرطانی معدهاش را نیستونابود کرده؛ با این مردی که مستِ لایعقل از پنجرهی طبقهی سوّم پرت شده پایین. نمیدانم همهچی از کجا شروع شد؛ یا اصلاً...
-
عکس نگاه : چشم
چهارشنبه 13 خرداد 1394 05:12
-
روزمرگی : در دنیای تو ساعت چند است؟
چهارشنبه 13 خرداد 1394 05:07
تماشایِ " در دنیایِ تو ساعت چند است؟" یک غنیمت است. یک ضیافتِ عاشقانه برایِ سالنهایِ بدونِ نورِ سینما. حتما تماشایش کنید. به قولِ مارکز : " کجاست عطر شیرین بیان نفست در این بوی گند غذای سرد؟ گل سرخت کجاست؟ عشقت کجاست؟ در دنیای تو ساعت چند است؟" **فردا یادداشتی مفصل برایش خواهم نوشت.
-
دل نوشته : خاتون
شنبه 2 خرداد 1394 04:32
تمامِ من از آنِ توست ، خاتونِ گُرفتگی هایِ شبانه ام . . مرا با هر نگاهت به آغوشت بِخوان و هر ثانیه عاشق تر شو که تو بی مانند ترین آهنربایِ دنیایی. خاتون . . . با چمدانِ زنگار گرفته ای به سمتِ تو می آیم. به ملاقاتم بیا و برایم لباسهایِ رنگی بپوش . . همین روزهاست که به تو برسم از انتظارم دلسرد مَشو و قامتِ بلندت را پشتِ...
-
سیاه و سفیدهایِ مشهور : سیمین بانو بهبهانی
یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 13:06
-
عکس نگاه : والتر وایت
یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 12:18
-
دل نوشته : بیست و چهارمین زایش
یکشنبه 27 اردیبهشت 1394 05:08
باز اُردی بهشت و باز زایش . . برایِ بیست و چهارمین بار به بلوغ رسیدم و درختِ سرم باز تازه به تازه شکوفه می دهد مادرِ طبیعت از بیدار کردنِ من از خواّبِ برزخی ام ، دست نمی کشد بزرگ تر ، عاقل تر ، دیوانه تر و سردرگُم تر از قبل به این کوه پیمایی ادامه می دهم گنجشکها رویِ بوته یِ سبزِ اندیشه ام آواز می خوانند و من برایشان...
-
فیلم نگاه : یک داستانِ ترسناک
جمعه 25 اردیبهشت 1394 04:46
* اوه من عشقِ بزرگم رو خیلی خوب می شناختم ، "هانا"رو میگم . خدا بیامرزتش. تو چی؟ - من وقتی جوون بودم شعر و شاعری منو نفرین کرد . شاعری باعث به وجود اومدنِ توقعات بیش از جد واقعی میشه. * پیش میاد . نمیشه زندگیت فقط تو کارت خلاصه شه. - اما کارِ من ذهن آدم رو خیلی مشغول میکنه * منم عینِ تو بودم.فکر میکردم از...
-
عکس نگاه : تقدیم . .
جمعه 25 اردیبهشت 1394 04:13
-
احوالِ حافظ : شبِ ششم
جمعه 25 اردیبهشت 1394 03:59
بازآی و دل تنگ مرا مونس جان باش وین سوخته را محرم اسرار نهان باش زان باده که در میکده عشق فروشند مارا دو سه ساغر بده و گو رمضان باش در خرقه چو آتش زدی ای عارف سالک جهدی کن و سرحلقه رندان جهان باش دلدار که گفتا به توام دل نگران است گو می رسم اینک به سلامت نگران باش خون شد دلم از حسرت آن لعل روان بخش ای درج محبت به همان...
-
حرفِ مردم : شرمین نادری
چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 02:00
دوست داشتن ، دوباره دوست داشتن درست لحظه ای برایت اتفاق می افتد که بی هوا از خانه بیرون زدی ، کوچه ها پر از قاصدک های پرنده است و ریزه بارانی شانه هایت را خیس می کند و کسی که هیچ منتظرش نبودی خندان می رسد از آن طرف خیابان و می گوید که دیشب خوابت را دیده و دستت را می گیرد و سریع می کشد سمت خودش ،مبادا پریدن بی حواس بچه...
-
دل نوشته : سخت گیر
چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 01:26
خاطره . . این شاه بیتِ غزلِ حُزن انگیزِ زندگی اَم در واژه واژه یِ راه رفتن هایَم بالغ می شود و چشم به چشم در نگاهَم زندگی می کند. و گاه تَر می شود و با اشک ، هم آوایی می کند رویِ گونه هایَم و گاه سرما می شود و دستانم را به عشق بازی دعوت می کند.. چه بی اندازه اند خاطرات. چه سنگ است مرور و چقدر ناچیزند لحظه هایِ...
-
سیاه و سفیدهایِ مشهور : کیتارو
چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 01:10
-
عکس نگاه : تنهایِ بی سر
چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 00:55
-
کافه موزیک : "تصور کن" از "جان لِنون"
چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 00:52
*"Imagine" -- "John Lennon" **بدونِ شک یکی از چند دَه آهنگی است که هر انسانِ زنده ای باید تا پیش از مرگ بشنود .
-
احوالِ حافظ : شبِ پنجُم
چهارشنبه 16 اردیبهشت 1394 00:46
بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن به شادی رخ گل بیخ غم ز دل برکن رسید باد صبا غنچه در هوا داری زخود برون شد و برخود درید پیراهن طریق صدق بیاموز از آب صافی دل به راستی طلب آزادگی ز سرو چمن ز دستبرد صبا گرد گل کلاله نگر شکنج گیسوی سنبل ببین به روی سمن عروس غنچه رسید از حرم به طالع سعد به عینه دل و دین می برد و به وجه...
-
سیاه و سفیدهایِ مشهور : برد پیت
چهارشنبه 9 اردیبهشت 1394 12:12
-
حرفِ مردم : محمدِ صالح علا
چهارشنبه 9 اردیبهشت 1394 12:10
آخرین تیرِ ترکشم را می کشم و می گویم :"من هم یه راز دارم." مادرم می پرسد : "چه رازی؟" می گویم : "یه رازِ بزرگ که هیشکی جز من خبر نداره." ماردم رنگ پریده می پرسد : "بابات با عشرت خانم حرف می زد؟" . می گویم : "نه خیلی مهم تر" ماردم سوزن را در پیراهنِ گُلدار فرو می کند و...
-
عکس نگاه : باران آ
چهارشنبه 9 اردیبهشت 1394 01:54
-
احوالِ حافظ : شبِ چهارم
چهارشنبه 9 اردیبهشت 1394 01:27
صوفی بیا که خرقه سالوس برکشیم وین نقش زرق را خط بطلان به سر کشیم نذر و فتوح صومعه در وجه می نهیم دلق ریا به آب خرابات برکشیم فردا اگرنه روضه رضوان به ما دهند غلمان ز روضه حور ز جنت به در کشیم بیرون جهیم سرخوش و از بزم صوفیان غارت کنیم باده و شاهد به برکشیم عشرت کنیم ور نه به حسرت کشندمان روزی که رخت جان به جهانی دگر...
-
عکس نگاه : طعمِ بویِ قهوه
سهشنبه 8 اردیبهشت 1394 05:19
-
روزمرگی : هلیکوپتر
سهشنبه 8 اردیبهشت 1394 04:45
پیرمرد مُدام بسته یِ مُهر و موم شده یِ هلی کوپترِ زرد رنگ را این طرف و آن طرف می کرد و خدا میدانست دنبالِ چه می گشت. همین اسباب بازیِ تویِ دستش و کنجکاوی و البته فاصله یِ نزدیکمان که به سببِ شلوغیِ مترو اجتناب ناپذیر بود باعث شده بود توجهم به سمتِ او جلب شود. مترو متوقف شد ، به ایستگاه رسیده بودیم ، گوینده که نامِ...
-
احوالِ حافظ : شبِ سوم
سهشنبه 8 اردیبهشت 1394 04:01
عمریست تا به راه غمت رو نهاده ایم روی و ریای خلق به یک سو نهاده ایم طاق و رواق مدرسه و قیل و قال علم در راه جام و ساقی مه رو نهاده ایم هم جان بدان دو نرگس جادو سپرده ایم هم دل بدان دو سنبل هندو نهاده ایم عمری گذشت تا به امید اشارتی چشمی بدان دو گوشه ابرو نهاده ایم ما ملک عافیت نه به لشکر گرفته ایم ما تخت سلطنت نه به...
-
سیاه و سفیدهایِ مشهور : گابریل گارسیا مارکز
دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 17:15
-
شعربازی : وحشی بافقی
دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 04:30
ای که دل بردی ز دلدار من آزارش مکن آنچه او در کار من کردهست در کارش مکن هندوی چشم تو شد میبین خریدارانهاش اعتمادی لیک بر ترکان خونخوارش مکن گر چه تو سلطان حُسنی دارد او هم کشوری شوکت حُسنش مبر بیقدر و مقدارش مکن انتقام از من کِشد مپسند بر من این ستم رخصت نظارهاش ده منع دیدارش مکن جای دیگر دارد او شهباز اوج جان...
-
دل نوشته : شب
دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 04:21
شب. این تعبیرِ پُررنگِ ابدیت و سکون . مثلِ سایه رویِ سرِ شهر کشیده می شود و همان لحظه است که دریچه هایِ الهام گشوده می شوند. همان جاست که شعرهایِ تازه ای جان می گیرند و حرفهایِ عاشقانه یِ بیشتری رویِ زبان ها سُر می خورند. شب که می رسد و چادر از سر باز می کند ، همه چیز آرام می شود. عجیب است نه؟ این جادو انگار گوش دارد...
-
عکس نگاه : چتر
دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 03:19