داستان نویسِ مغرور !

داستان نویسِ مغرور !

گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی تَعَفُنِ مرگ میدهند ... دلنوشته هایم را میگویم !
داستان نویسِ مغرور !

داستان نویسِ مغرور !

گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی تَعَفُنِ مرگ میدهند ... دلنوشته هایم را میگویم !

دل نوشته : موهایِ بلندت..



بیا برایِ خودمان قانونِ جدیدی وضع کنیم . . میخواهم امروز در مجلسِ قانونگذاریِ شخصی و دو نفره مان طرحی را ارائه کنم تا به تصویبِ چشمانِ تو برسد . . آخر میدانی که چشمانت قَدِ یک هیئت رئیسه یِ بلند و بالا جذبه دارند و منِ مطیع همیشه آنقدر غرقشان می شوم که اول و آخرِ همیشه تصویبها میشوی خودت . . 

امروز میخواهم پیشنهاد دهم که موهایت همیشه بلند باشد .. اصلا چرا باید راه و بیراه لبه هایِ قیچی با موهایت عشقبازی کنند؟ حیفِ رنگ بندیِ عجیب و چشم نوازِ موهایت نیست وقتی شانه هایت را کنار می زنند و جاری می شوند؟! حیفِ صورتت نیست وقتی در حصارِ موهایِ بلندت آرام می گیرد و اَمن میشود . . پس تکلیفِ معصومیتِ دخترانه ات چه میشود وقتی کودکانه در باد می دَوی . . اگر موهایت بلند نباشد ، باد به چه عشقی در آغوش گیردت .. اگر موهایت بلند نباشد ، چگونه میخواهی به گلهایِ خوشبویِ باغچه فخر بفروشی . . اگر موهایت بلند نباشد ، من . . .

بیا و برایِ یکبار هم که شده طرحم را در مجلسِ کوچکمان تصویب کن.

امضا : نماینده یِ استانِ همجوارِ قلبت

"آرری"