داستان نویسِ مغرور !

داستان نویسِ مغرور !

گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی تَعَفُنِ مرگ میدهند ... دلنوشته هایم را میگویم !
داستان نویسِ مغرور !

داستان نویسِ مغرور !

گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی تَعَفُنِ مرگ میدهند ... دلنوشته هایم را میگویم !

سیاه و سفیدهایِ مشهور : آل پاچینو



**پیوند : به مناسبتِ تولد 75 سالگیِ "آل پاچینو" ویدئویی 90 ثانیه ای از همه یِ کلوز آپ هایِ مشهورِ او در سینما اینجاست ، برای دانلود.

منبع : کافه سینما 

فیلم نگاه : نظریه یِ همه چیز



این واضحه که ما نوعِ پیشرفته ای از گونه یِ پستانداران هستیم. در یک سیاره یِ کوچکِ دور . یک ستاره ی بسیار معمولی در حومه یِ بیرونی میلیاردها کهکشان.

 ولی در آغازِ تمدن ، مردم حریصانه به دنبال یافتن پاسخی برای ترتیب زیرین جهان بودند . یک چیز بسیار مخصوص در مورد شرایط مرزی این جهان وجود داره و چه چیز خاص تر از اینکه هیچ مرزی وجود نداشته باشه؟ و برای تلاش انسان هم نباید هیچ مرزی وجود داشته باشه.
 همگی ما متفاوت هستیم.هرچقدر زندگی سخت باشه ، همیشه کاری هست که بتونید انجام بدید و در اون موفق باشید. تا زندگی هست امید هم هست.

* از " The Theory Of Everything"

دل نوشته : اُردی بهشتِ سپید


چه خوب که سپید پوشیده ای و زیبا به ملاقاتِ اردی بهشت آمده ای . 

باغ ها با تو عطری تَر می شوند و قدم که می زنی از رَدِ پاهایِ خوش قواره ات گُل می روید.

دخترکان گُل ها را می چینند و با هر دَم ، مشامشان را پُر از تو می کنند. 

اصلا این جا که می آیی ، مثلِ بارانِ بهاری ، ذره ذره تمامِ من می شوی . 

چه خوش آواز است باد ، وقتی موهایَت را می بافد و چه شیرین است رنگ ، وقتی بر مردمکِ چشمانِ تو می نشیند.

تو بی شک سِحر میدانی ، آخر وقتی نیستی خورشید به من سلام نمی کند 

و قاصدک ها حرفهایشان را دَرِ گوشم زمزمه نمی کنند.

اما همین که می آیی ، گنجشک ها برایت آواز می خوانند و همه یِ درخت ها میوه یِ بهارنارنج می دهند.

چه خوش آمدی خانُم ، بَر اردی بهشت. بهار با تو به وجد آمده...


"آرری"

احوالِ حافظ : شبِ اول



اگر شراب خوری جرعه ای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک

برو به هرچه تو داری بخور دریغ مخور

که بی دریغ زند روزگار تیغِ هلاک


به خاک پای تو ای سرو نازپرور من
که روز واقعه پا وامگیرم از سر خاک


چه دوزخی چه بهشتی چه آدمی چه پری
به مذهب همه کفر طریقت است امساک


مهندس فلکی راه دیر شش جهتی

چنان ببست که ره نیست زیر دیر مغاک


فریب دختر رز طرفه می زند ره عقل

مباد تا به قیامت خراب طارم تاک


به راه میکده حافظ خوش از جهان رفتی

دعای اهل دلت باد مونس دل پاک



*از این پس هر شب از زبانِ خواجه یِ شیراز خواهیم شنید و شب زنده داری هایِمان را به شیرینیِ تغزلِ حضرتِ شعر آغشته میکنیم بلکه رویاهایِمان رنگ بگیرند . . . 

**عکسِ فوق که نمادِ ازلی و ابدیِ پُستهایِ "احوالِ حافظ" خواهد بود توسط دوستِ هنرمندم "پویانِ صدقی" طراحی و گرفته شده است.