داستان نویسِ مغرور !

داستان نویسِ مغرور !

گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی تَعَفُنِ مرگ میدهند ... دلنوشته هایم را میگویم !
داستان نویسِ مغرور !

داستان نویسِ مغرور !

گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی تَعَفُنِ مرگ میدهند ... دلنوشته هایم را میگویم !

فیلم نگاه : خاطراتِ خون آشام



دیمن : وقتی کسی رو از دست میدی همه شمع ها و دعاها نمیتونن این حقیقت رو عوض کنن که تنها چیزی که برات می مونه یه خلا و جایِ خالیِ بزرگ تو زندگیته که قبلا یه نفر که بهش اهمیت میدادی اونو پُر می کرده و یه تیکه سنگ با یه تاریخِ تولدِ حک شده روش که مطمئنم اشتباهه.

فیلم نگاه : نیمه شب در پاریس



**مغازه یِ نوستالژی دیگه چیه؟


-- ازون مغازه هایی که عروسک هایِ معابد و رادیوهایِ قدیمی میفروشن؟


**دقیقا!


-- هیچکس هیچوقت از این چیزا نمی خره. آخه کی ازین چیزا میخره؟


** خب مردمی که تویِ زمانِ گذشته زندگی می کنن. مردمی که فکر میکنن زندگیشون شادتر می شد اگر که تویِ زمانِ قدیمی تری زندگی می کردن.


-- و تو ترجیح می دادی تو چه زمانی زندگی می کردی؟


** پاریسِ دهه یِ 20، زیرِ بارون. وقتی بارونا اسیدی نبودن.


-- اوه متوجهم . . بدونِ هیچگونه گرم شدنِ زمین ، بدونِ هیچگونه تلویزیون و بمب گذاریِ انتحاری یا بمب هایِ هسته ای و باندهایِ موادِ مخدر... یک منویِ کلاسیک از داستان هایِ ترسناک!


** این موضوعِ نوستالژی یه جور انکار کردنه. انکار کردنِ "زمانِ حالِ زجرآور"!


-- خب حقیقت اینه که گِیل کاملا رُمانتیکه . منظورم اینه که خیلی خوشحال تر میشه اگه تویِ این حالتِ انکار کردن برایِ همیشه زندگی کنه.


** و به این نوع سفسطه میگن "تفکرِ عصرِ طلایی". این یک تصورِ غلطه که توش شخص فکر میکنه یک دوره یِ زمانیِ متفاوت بهتر از زمانی هست که داره توش زندگی می کنه. متوجهین؟ 

این یک تصورِ اشتباهِ رمانتیک هستش که آدمایی که زندگی کردن در زمانِ حال رو سخت می دونن ، انجام میدن.


از " Midnight In Paris" ساخته " وودی آلن "


فیلم نگاه : ضربه یِ شلاق


 - تو دوستی داری اندی؟


* نه!


- آخه چرا؟


*نمیدونم. هیچوقت نفهمیدم فایده ش چیه!


- خب پس میخوای با کی ساز بزنی؟ "لنون" و "مک کارتنی" اشتباه نکنم اونا از مدرسه با هم دوست بودن.


* "چارلی پارکر" هیچ کسو نمیشناخت تا اینکه "جو جونز" یه سنج زد تو سرش!


- پس موفقیت به نظرت اینه ها؟


* به نظرِ من بهترین موزیسیَنِ قرنِ بیستم شدن از نظرِ هرکسی موفقیته!


- به نظرِ من اینکه تو 34 سالگی در حالیکه برشکسته شدی و مستی و غرقِ هروئینی بمیری ، موفقیت نیست!


* من ترجیح میدم ، مست و برشکسته تو 34 سالگی بمیرم و دورِ میزِ شام در موردم حرف بزنن ، تا اینکه پولدار شم و سنگین . تا 90 سالگی زندگی کنم و هیچکسم ندونه که کی بودم.


- آره ولی تو یادِ دوستات می مونه. نکته مهمش همینجاست.


* هیچکدوم از ما دوستایِ "چارلی پارکر" نبودیم ، نکنه مهم اینجاست!


از " Whiplash "

فیلم نگاه : چند مترِ مکعب عشق



همه مان میدانیم سختی انتظارمان را می کشد.همه مان وقتی در جوانی عاشق می شویم. وقتی لِی لِی کنان تا محلِ قرار می دویم. وقتی خنده هایِ دو نفریِمان را جز خدا کسی نمی شنود. وقتی با چوب کبریت خانه یِ آرزوهایمان را می سازیم و هِی نگاهش می کنیم ، می دانیم که سختی انتظارمان را می کشد.


غریب هم که باشی بدتر است. به قولِ مردی "غربت به آسم می ماند" و چه بد می شود اگر غریب باشی و نفست هم به نفسِ آدمی بند باشد.


سختی همیشه تنهاست.نشسته و انتظارِ تک تکِمان را می کشد و آدمها دو دسته می شوند. یا عاشق نیستند و در مقابلش زانو می زنند ، یا عاشقند و تا ابد در چند مترِ مکعب جاودانه می شوند. و این وسط سهمِ پدرها همیشه نگرانی است.


همه مان آرزو داریم وقتی نفسهایِ آخرمان را می کشیم ، دستش در دستانمان باشد. مثلِ صابر.


"آرری"

فیلم نگاه : دختر گمشده




وقتایی که به همسرم فکر میکنم ، همیشه به سرش فکر میکنم . تصور می کنم جمجمه ی دوست داشتنی شو می شکنم.


مغزشو می شکافم و سعی میکنم به جواب سوالام برسم. اصلی ترین سوالات هر ازدواجی.


به چی فکر میکنی؟ 

حالت چطوره؟

با همدیگه چه کار کردیم؟


از " Gone Girl" ساخته "دیوید فینچر"