داستان نویسِ مغرور !

داستان نویسِ مغرور !

گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی تَعَفُنِ مرگ میدهند ... دلنوشته هایم را میگویم !
داستان نویسِ مغرور !

داستان نویسِ مغرور !

گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی تَعَفُنِ مرگ میدهند ... دلنوشته هایم را میگویم !

حرفِ مردم : وودی آلن



اگر هر بار شکست نمی‌خورید، این نشان می‌دهد که کارهای‌ تان را با خلاقیت انجام نمی‌دهید!



فیلم نگاه : نیمه شب در پاریس (2)



اَلحق که "جادو" بیشتر به این فیلم می آید تا آخرین فیلمِ اکران شده یِ "وودی آلن"_که نامش (جادو در مهتاب) است_ چرا که "نیمه شب در پاریس" تمامش سِحر و رویاست...


خودِ آلن در یکی از آخرین مصاحبه هایش با مجله یِ "توتال فیلم" که در شصت و چهارمین شماره یِ مجله یِ "24" به چاپ رسیده است ، درباره یِ این فیلم ، می گوید : 


"وقتی این فیلم به پرفروش ترین فیلمِ کارنامه ام تبدیل شد کاملا غافلگیر شدم. وقتی آن را می ساختم هیچ کدام از ما -وقتی می گویم ما ، منظورم تهیه کنندگان و همه یِ دوستانم است- فمر نمی کردیم که این قدر محبوب بشود. فکر می کردیم که یک داستانِ بامزه می شود و سینماروهایِ معمولی اسمِ هیچکدام از شخصیت هایش را نشنیده اندو نمی دانند "الدا فیتزجرالد" یا "بونوئل" کیست. شاید عده ای پیکاسو یا ارنست همینگوی را بشناسند اما قطعا خیلی با آثارشان دمخور نبوده اند. وقتی آدمهایِ جوان -رویِ آدمهایِ پیر حساب کرده بودیم!- جلویِ سینماها صف کشیدند غافلگیر شدیم و برایمان جالب بود. این فیلم شخصیت هایِ "اوون ویلسون" و "مارین کوتیار" را به نمایش می گذاردکه عاشقِ هم می شوند. اما آیا آنها در دو سالِ آینده هم همینقدر خوشحال هستند؟ ماه عسل در زندگیِ واقعی ، معمولا تا یک دورانِ معینی طول می کشد. 

کمی بعد جذابیتهایِ فیزیکی کمرنگ می شوند و زندگی چهره یِ واقعی اش را نشان می دهد و در آینده به روان رنجوریِ ادم ها و فاصله گرفتنشان از همدیگر منجر می شود. وقتی بحث به روابطِ انسانی بکشد من اصلا ادمِ خوش بینی نیستم.


**متنِ مصاحبه از مجله یِ سینماییِ "24"-شماره خردادماه 1394-صفحه یِ 112

فیلم نگاه : نیمه شب در پاریس



**مغازه یِ نوستالژی دیگه چیه؟


-- ازون مغازه هایی که عروسک هایِ معابد و رادیوهایِ قدیمی میفروشن؟


**دقیقا!


-- هیچکس هیچوقت از این چیزا نمی خره. آخه کی ازین چیزا میخره؟


** خب مردمی که تویِ زمانِ گذشته زندگی می کنن. مردمی که فکر میکنن زندگیشون شادتر می شد اگر که تویِ زمانِ قدیمی تری زندگی می کردن.


-- و تو ترجیح می دادی تو چه زمانی زندگی می کردی؟


** پاریسِ دهه یِ 20، زیرِ بارون. وقتی بارونا اسیدی نبودن.


-- اوه متوجهم . . بدونِ هیچگونه گرم شدنِ زمین ، بدونِ هیچگونه تلویزیون و بمب گذاریِ انتحاری یا بمب هایِ هسته ای و باندهایِ موادِ مخدر... یک منویِ کلاسیک از داستان هایِ ترسناک!


** این موضوعِ نوستالژی یه جور انکار کردنه. انکار کردنِ "زمانِ حالِ زجرآور"!


-- خب حقیقت اینه که گِیل کاملا رُمانتیکه . منظورم اینه که خیلی خوشحال تر میشه اگه تویِ این حالتِ انکار کردن برایِ همیشه زندگی کنه.


** و به این نوع سفسطه میگن "تفکرِ عصرِ طلایی". این یک تصورِ غلطه که توش شخص فکر میکنه یک دوره یِ زمانیِ متفاوت بهتر از زمانی هست که داره توش زندگی می کنه. متوجهین؟ 

این یک تصورِ اشتباهِ رمانتیک هستش که آدمایی که زندگی کردن در زمانِ حال رو سخت می دونن ، انجام میدن.


از " Midnight In Paris" ساخته " وودی آلن "