داستان نویسِ مغرور !

داستان نویسِ مغرور !

گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی تَعَفُنِ مرگ میدهند ... دلنوشته هایم را میگویم !
داستان نویسِ مغرور !

داستان نویسِ مغرور !

گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی تَعَفُنِ مرگ میدهند ... دلنوشته هایم را میگویم !

شعر بازی : روزِ ناگزیر

ای روزهایِ خوب که در راهید 

ای جاده هایِ گمشده در مِه

ای روزهایِ سختِ ادامه

از پشتِ لحظه ها به دَر آیید

ای روزِ آفتابی

ای مثلِ چشمهایِ خدا آبی

ای روزِ آمدن

ای مثلِ روز ، آمدنت روشن

این روزها که می گذر ، هر روز

در انتظارِ آمدنت هستم

اما . . .

با من بگو که آیا ، من نیز

در روزگارِ آمدنت هستم؟


"قیصر امین پور"

حرفِ مردم : انتظار



صدها سال است که شعر می نویسم ، ولی هیچ کدام شما نمی شوند . . .

"امیرعباس مهندس"


**عکس : غلامرضا یزدانی