داستان نویسِ مغرور !

داستان نویسِ مغرور !

گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی تَعَفُنِ مرگ میدهند ... دلنوشته هایم را میگویم !
داستان نویسِ مغرور !

داستان نویسِ مغرور !

گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی تَعَفُنِ مرگ میدهند ... دلنوشته هایم را میگویم !

دل نوشته : یک شب



یک شب .. میرسی و در آغوش میگیرمت . . 

یک شب . . دور میشویم از هَجمه ی پر سر و صدای این دنیا و آرام می گیریم در آغوش هم . .

یک شب . . خدا ماتِ لبریز شدنِ احساسِمان میشود و اشک میریزد . .
یک شب . . چشمانت از همیشه گیرا تر می شوند . .
یک شب . . سکوت دیگر آزارمان نمی دهد . .
یک شب . . هُرمِ نفسهایِ گرممان سرمایِ زمستان را شرمنده میکند . .

یک شب . . یک شب که من و تو و خدا تنهاییم و باران هم می بارد . . 
نزدیک و نزدیک تر میشوی و می بوسمت . .