داستان نویسِ مغرور !

داستان نویسِ مغرور !

گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی تَعَفُنِ مرگ میدهند ... دلنوشته هایم را میگویم !
داستان نویسِ مغرور !

داستان نویسِ مغرور !

گاه عاشقانه اند و گاه بی رحم . . گاه حس لطیف زندگی دارند و گاه بوی تَعَفُنِ مرگ میدهند ... دلنوشته هایم را میگویم !

حرفِ مردم : فرهاد جعفری

من دیوانه ام. یعنی گاهی به سرم می زند کارهایِ بی منطقی می کنم فقط به این خاطر که از دلش تصویرهایِ قشنگی در می آید و من می میرم برایِ دیدنِ این طور تصویرها. و البته بیشترِ وقتها هم پشیمان می شوم که دیدنِ یک تصویرِ قشنگ ، واقعا می ارزید؟ به این که من بزنم حالِ یکی کسی را بگیرم و این طور ظالمانه آزارش بدهم؟ 

اما باز هم پیش می آید که بزند به سرم و کاری بکنم که باز هم آخرش مجبور بشوم این را از خودم بپرسم.

برایِ این است که میگویم من دیوانه ام و اگر کسی نتواند بامن زندگی کند ، باید بهش حق داد!


از "کافه پیانو" __ "فرهاد جعفری"

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.