یک عاشقانه یِ آرامِ آرام با نگاهی متفاوت به سالهایِ موشک باران . دغدغه یِ انسانیِ معادی به خوبی روی تصاویرِ فیلم نشسته و فیلم به دور از فراز و فرودهای آنچنانی ، به مخاطب اجازه می دهد تا رفته رفته و با گذشت زمان ، حرفِ فیلم را درک کند .
بازی ها تقریبا چیز جدیدی برای ارائه ندارند ، به جز حضورِ کوتاه و دلپذیرِ "سیامک انصاری" و "حبیب رضایی" ، سایر بازی هایِ فیلم را پیش از این و در سایر فیلمها دیده ایم.
اما سایه یِ سنگینِ نام "محمود کلاری" (که نقش کوتاهی هم بازی کرده) ، به عنوان مدیر فیلمبرداری به شدت محسوس است و او به خوبی از پس کارش بر آمده و تصاویر او تاثیرِ غیرقابلِ انکاری بر روی ریتمِ آرام فیلم دارند . که اگر غیر از این بود ، قطعا حاصل فیلم یکدستی در نمی آمد ،
در کل معادی در دومین فیلم سینمایی اش به عنوان فیلنامه نویس و کارگردان ، حرفهای مهمی زده از عشق ، این رازِ مگویِ دهه ی شصت و سالهای موشک باران و حرفهای مهمی زده در باب تعاملاتِ انسانی و نقشِ تاثیرگذارِ گفتگو در حل مشکلاتمان ، چیزی که نه تنها در دهه ی شصت پذرفته شده نبوده بلکه امروزه هم به کل آن را فراموش کرده ایم .
"آرری"
نسخه ِ درجه چندمِ "نهنگ عنبر" با ایراداتِ بسیار زیاد در فیلمنامه و کارگردانی... فیلمی که حتی شوخی هایش هم توازن ندارند و به همین دلیل ریتم مناسبی ندارد. فیلم شروع نسبتا خوبی دارد اما بعد از یک سوم اولش با افت شدید ریتم مواجه می شود و تقریبا همه چیز از دست می رود .
این فیلم در ادامه یِ همان سینمای تلخ و گزنده یِ سیدی است ، با همان نماهایی چرک و آدمهایی که تکلیفشان با دنیایشان مشخص نیست ، در زمینه یِ کارگردانی پیشرفتِ چشمگیری برای سیدی نیست ، اما فیلمنامه یِ درستی دارد و قصه و با ریتم خیلی خوبی پیش میرود . فیلمبرداریِ پیمان شادمانفر فوق العاده ست و تقریبا تمامِ بازیهایِ فیلم قابل توجه است! خصوصا "فرهاد اصلانی" .
"آرری"
** وقتی ساز می زنی شبیه فرشته های قدیمیِ تو کتابِ هنر می شی .
__ امروز که رفتم تمرین ، فکر کردم منم بینِ اونهام .
** این که خیلی خوبه ، وقتی دوست داری چرا اونجا نباشی؟ فکر میکنی من ناراضی اَم؟
__ مساله این نیست ، خودم نمیتونم، میدونی چقد ازون سالها دورم ، چقد ازین ساز دورم ، نمی خوام یه کاریو شروع کنم که یهو وسطش..
** مگه نمیخوای یه تغییری تو زندگیت ایجاد کنی ، از یکنواختی در بیای ، ها؟!
__ چرا اما نمیتونم ، من خیلی خسته م ... صبح که پا می شم ، همه روزمو از حفظم . اصن انگار خودم دیگه وجود ندارم...
** تو باید تصمیم بگیری این وضعو عوض کنی ، خیلی خب؟
__ نمیتونم...
*** بریده ای از فیلم "چهل سالگی" به کارگردانی "علیرضا رئیسیان" _ 1387