یک عاشقانه یِ آرامِ آرام با نگاهی متفاوت به سالهایِ موشک باران . دغدغه یِ انسانیِ معادی به خوبی روی تصاویرِ فیلم نشسته و فیلم به دور از فراز و فرودهای آنچنانی ، به مخاطب اجازه می دهد تا رفته رفته و با گذشت زمان ، حرفِ فیلم را درک کند .
بازی ها تقریبا چیز جدیدی برای ارائه ندارند ، به جز حضورِ کوتاه و دلپذیرِ "سیامک انصاری" و "حبیب رضایی" ، سایر بازی هایِ فیلم را پیش از این و در سایر فیلمها دیده ایم.
اما سایه یِ سنگینِ نام "محمود کلاری" (که نقش کوتاهی هم بازی کرده) ، به عنوان مدیر فیلمبرداری به شدت محسوس است و او به خوبی از پس کارش بر آمده و تصاویر او تاثیرِ غیرقابلِ انکاری بر روی ریتمِ آرام فیلم دارند . که اگر غیر از این بود ، قطعا حاصل فیلم یکدستی در نمی آمد ،
در کل معادی در دومین فیلم سینمایی اش به عنوان فیلنامه نویس و کارگردان ، حرفهای مهمی زده از عشق ، این رازِ مگویِ دهه ی شصت و سالهای موشک باران و حرفهای مهمی زده در باب تعاملاتِ انسانی و نقشِ تاثیرگذارِ گفتگو در حل مشکلاتمان ، چیزی که نه تنها در دهه ی شصت پذرفته شده نبوده بلکه امروزه هم به کل آن را فراموش کرده ایم .
"آرری"