-
کافه موزیک : موسیقی متن فیلم W.E
پنجشنبه 26 بهمن 1396 09:12
قطعه ای محسور کننده و رویاگون از آلبوم موسیقی متن فیلم " W.E" به نام "Satin Birds" این آلبوم توسط " Abel Korzeniowski" ساخته شده است .
-
فیلم نگاه : بمب، یک عاشقانه ( ویژه جشنواره فجر )
سهشنبه 24 بهمن 1396 14:09
یک عاشقانه یِ آرامِ آرام با نگاهی متفاوت به سالهایِ موشک باران . دغدغه یِ انسانیِ معادی به خوبی روی تصاویرِ فیلم نشسته و فیلم به دور از فراز و فرودهای آنچنانی ، به مخاطب اجازه می دهد تا رفته رفته و با گذشت زمان ، حرفِ فیلم را درک کند . بازی ها تقریبا چیز جدیدی برای ارائه ندارند ، به جز حضورِ کوتاه و دلپذیرِ...
-
فیلم نگاه : مصادره ( ویژه جشنواره فجر )
سهشنبه 24 بهمن 1396 13:18
نسخه ِ درجه چندمِ "نهنگ عنبر" با ایراداتِ بسیار زیاد در فیلمنامه و کارگردانی... فیلمی که حتی شوخی هایش هم توازن ندارند و به همین دلیل ریتم مناسبی ندارد. فیلم شروع نسبتا خوبی دارد اما بعد از یک سوم اولش با افت شدید ریتم مواجه می شود و تقریبا همه چیز از دست می رود .
-
فیلم نگاه : مغزهایِ کوچکِ زنگ زده ( ویژه جشنواره فجر )
سهشنبه 24 بهمن 1396 13:09
این فیلم در ادامه یِ همان سینمای تلخ و گزنده یِ سیدی است ، با همان نماهایی چرک و آدمهایی که تکلیفشان با دنیایشان مشخص نیست ، در زمینه یِ کارگردانی پیشرفتِ چشمگیری برای سیدی نیست ، اما فیلمنامه یِ درستی دارد و قصه و با ریتم خیلی خوبی پیش میرود . فیلمبرداریِ پیمان شادمانفر فوق العاده ست و تقریبا تمامِ بازیهایِ فیلم قابل...
-
فیلم نگاه : به وقتِ شام ( ویژه جشنواره فجر )
شنبه 21 بهمن 1396 17:39
این ساخته یِ سفارشیِ آقای حاتمی کیا برای سازمانِ اوج اگرچه از چند جهت سطح سینمایِ ایران رو چند پله بالاتر برده . فیلم در حیطه های فیلمبرداری ، صداگذاری و خصوصا جلوه هایِ ویژه میدانی حیرت انگیز است . اما به همون دلیلِ سفارشی بودن دستِ حاتمی کیا را برای تحلیلهای درست و همیشگی اش بسته ، و ما اینجا برخلافِ ساخته های قبلیِ...
-
حرفِ مردم : وودی آلن
دوشنبه 13 آذر 1396 13:52
اگر هر بار شکست نمیخورید، این نشان میدهد که کارهای تان را با خلاقیت انجام نمیدهید!
-
مکالمه : پاییز
پنجشنبه 9 آذر 1396 10:33
سرش رو تکیه داده بود به صندلی و چشمهایش را بسته بود . انگار داشت با موسیقیِ جَزِ ملایمی که پخش می شد در سرش عشق بازی می کرد یا مثلا داشت رویاهای جور واجورش را رنگ آمیزی می کرد ، شاید هم به صورتی فکر می کرد که فقط یک بار دیده اما دلش سخت برایش تنگ شده یا حتی به روزی که خیلی دلش می خواسته حرفهایش را بگوید اما نتوانسته و...
-
فیلم نگاه : چهل سالگی
چهارشنبه 8 آذر 1396 15:53
** وقتی ساز می زنی شبیه فرشته های قدیمیِ تو کتابِ هنر می شی . __ امروز که رفتم تمرین ، فکر کردم منم بینِ اونهام . ** این که خیلی خوبه ، وقتی دوست داری چرا اونجا نباشی؟ فکر میکنی من ناراضی اَم؟ __ مساله این نیست ، خودم نمیتونم، میدونی چقد ازون سالها دورم ، چقد ازین ساز دورم ، نمی خوام یه کاریو شروع کنم که یهو وسطش.. **...
-
روزمرگی : عصرِ پاییزیِ دفترِ کار
سهشنبه 16 آبان 1396 17:23
باز هم شب از راه رسید. امشب هم خبری نشد. تلفنم رو برداشتم و دوباره شماره اش رو گرفتم ، فقط خدا میدونه که توی یک هفته ی اخیر چند بار شماره اش رو گرفتم و تنها چیزی که به دست آوردم شنیدنِ صدای منشیِ تلفنی اش بوده ، خسته شدم ، خیلی خسته.. احساس میکنم چندین نفر تویِ وجودم مُردن و منِ تنها ، نه تنها انگیزه ای واسه زنده بودن...
-
دوباره . . . (2)
پنجشنبه 25 خرداد 1396 15:04
از یه اخلاقِ ساره خیلی خوشم میاد ، اونم کنجکاویشه! نه ازین مدلهای کنجکاوی ساده مثلِ آدم فضولا ، یه جور حسِ پرسشگریِ خاص که هیچ موقع به سطح راضی نیست . یادم می آد آخرین باری که وقت کردیم با هم حرف بزنیم ، اون بعداز ظهری بود که داشتیم دوتایی کتابخونه یِ طبقه ی بالا رو مرتب میکردیم . که ساره یهو بی مقدمه رو کرد به من و...
-
دوباره . . .
چهارشنبه 10 خرداد 1396 10:03
عجیب بود. بالاخره بعدِ کُلی بالا و پایین ، تو ، رو به رو م نشسته بودی و من باید از فرصت استفاده می کردم و همه ی حرفامو بهت می گفتم اما ، من... منِ احمق ، لال شده بودم. اصلا حرف زدنم نمی اومد. مثِ دیوونه ها خیره شده بودم به اون اسکلت ماهِ رویِ دیوارِ رستوران و به شبهایی فکر میکردم که آدمی رو تویِ سرم تصور میکردم که...
-
حرف مردم : فریبا وفی
یکشنبه 27 فروردین 1396 17:18
د رستش این بود که در آپارتمان کوچک خودم زندگی تازه ای را شروع کنم و به "در" مثل گذرگاهی که قرار است مردی از آن وارد شود ، نگاه نکنم. "در" فقط یک کاربرد داشت. باز بشود. کسی برود بیرون و بعد بیاید تو. کاربرد دیگرش منقضی شده بود. کاربردی که عبارت بود از باز شدن و آمدن کسی که به زندگی آدم رنگ و معنای...
-
حرفِ مردم : یکتا کوپان
سهشنبه 15 فروردین 1396 17:21
بعد پدرم برایم نهار گرفت و باز سوار کشتی شدیم تا برویم ایستگاه قطار و برگردیم آنکارا.ناگهان گفت : "بیا برای مرغ های دریایی نان بیندازیم توی آب" . از دیدنِ مرغ های دریای ذوق زده شده بودم ، انگار از رویا به آن جا رسیده بودم. وقتی برای مرغ های دریای نان می انداختیم ، پدرم دستی به سرم کشید و گفت : "قهرمانِ...
-
حرفِ مردم : کیومرث مرزبان
سهشنبه 25 آبان 1395 09:24
این زیرِ آواز زدن حال عجیبیست... آدم یا وقتی که خیلی حالش خوب است آواز میخواند...یا وقتی که حالش خیلی خراب است... خود شما... وقتی که عاشق شدید... وقتی که از پیشِ معشوق به خانه باز میگشتید...وقتی از پنجرهی ماشین یا اتوبوس یا قطار بیرون را نگاه میکردید...آواز نخواندید؟ یا مثلاً همان روزی که همه چیز تمام شد | غروبش...
-
حرفِ مردم : جنیفر اسمیت
سهشنبه 26 مرداد 1395 14:34
باد درخت ها را تکان تکان می داد و با خود بویِ کاج می آورد و دسته ای پرنده بالایِ سرشان پرواز می کردند. ایوان تماشایشان کرد که بالهایشان را به هم می زدند و یکدست حرکت می کردند و شده بودند یک صورت فلکی از نقاط سیاه در آسمانِ بی لَک. مسیرشان را که تغییر دادند ، دید یکی شان عقب افتاده و تا مدتی دراز چشمهایش به دنبالِ همان...
-
حرفِ مردم : هاروکی موراکامی
دوشنبه 2 فروردین 1395 13:30
وقتی چیزی مرا رنج می داد ، در موردِ آن با هیچ کس حرفی نمی زدم . خودم در موردش فکر می کردم ، به نتیجه می رسیدم و به تنهایی عمل می کردم. نه اینکه واقعا احساس تنهایی بکنم ، بلکه فکر می کردم که انسان ها در آخر ، باید خودشان ، خودشان را نجات بدهند..
-
فیلم نگاه : بودایِ سبز در بساطِ میوه ها !
دوشنبه 2 فروردین 1395 13:19
"نیمرخ ها" در نگاهِ آول به تراژدیِ ماههایِ آخرِ زندگِ خودِ ایرجِ کریمیِ مرحوم شباهت دارد . گویی فیلمسازِ فقید با جهان بینیِ همیشگی اش روزهایِ در راه با پیش بینی کرده و آن ها را به واقعی ترین شکلِ ممکن ، درست چند ماه پیش از اتفاق افتادنشان به تصویر کشیده است. تماشایِ آخرین ساخته یِ زنده یاد "ایرج...
-
فیلم نگاه : شرلوک هولمزِ خِرِفت!
شنبه 2 آبان 1394 17:33
در دورانی که بازگشت به ریشه ها و قصه هایِ تاریخ دار خوب جواب می دهد، کاراکترِ "شرلوک هولمز" و قصه هایِ جنایی اش که تا پیش از این هم ، همیشه پیشِ چشم و موردِ توجهِ نویسندگان و فیلمسازان بوده ، مقامِ تازه ای پیدا کرده ، و بیش از پیش به متنِ "سرآرتور کونان دویل" رجوع می شود و یکی از پیشگامانِ این...
-
عکس نگاه : این چه درد است که تمامی ندارد؟...
پنجشنبه 23 مهر 1394 00:43
-
روزمرگی : میترا
پنجشنبه 23 مهر 1394 00:29
دخترک پُرسر و زبان و پُر شر و شوری که لاک هایِ قرمزِ ناخن هایش به سِتِ سبز و سُرمه ایِ تنش نمی آید، اما رو به رو و چشم در چشمِ من دارد از آن ها تعریف میکند. میخواهم سرِ صحبت را با او باز کنم ، اما می دودبه سمتِ دیگری از فروشگاه و در همان حالی که ظرفِ سیب زمینیِ سرخ کرده یِ بزرگی در دستش است ، این طرف و آن طرف می رود....
-
حرفِ مردم : آیزاک سینگر
چهارشنبه 22 مهر 1394 22:30
من هیچوقت پشت میزم نمیشنیم تا داستانی را طراحی کنم و بعد شروع به نوشتنش کنم. همیشه یادداشت برداری میکنم. یادداشت هایم درباره اتفاقات ناخواسته ایست که در زندگی ام می افتند. بدونِ اینکه به دنبالشان باشم ، چیزی که یادداشت برمی دارم ، شبیه یک ایده یِ اولیه برایِ داستان است. اما خُب داستان باید نقطه یِ اوج داشته باشد و من...
-
حرفِ مردم : کالین فرث
شنبه 4 مهر 1394 15:10
وقتی که واقعا درگیرِ خواندنِ رمان هستم ، در طولِ خواندنش - و نه فقط آن ساعت هایی که مشغولِ خواندن هستم - دنیا را جورِ دیگری می بینم. انگار دارم در میانِ مِه قدم می زنم. مسحور از جادویِ کتاب ، به هر چیزی از میانِ منشوری متفاوت نگاه می کنم. دارم جورِ ناقصی از یک نظریه نقل قول می کنم که چند سالِ پیش به ش برخورد کردم....
-
دل نوشته : آقا . . پدر
چهارشنبه 1 مهر 1394 14:17
من . . کنارت که باشم ، دلم برایت تنگ می شود و به تو فکر که می کنم باز ، دلم برایت تنگ می شود به دستانت نگاه می کنم و راه رفتنَت ، که آرام تر شده و چشمانت که کم سو تر از گذشته اند اما هنوز برق می زنند و صدایت که آرام است ، اما زنگ دارد و قامتَت که کوتاه تر از من است و نگاهت که مِهر است من تو را که در آغوش می کِشم، دلم...
-
قصه : مردانگیِ زوری! (روایتِ خدمتِ سربازی ام) - قسمتِ سیزدهم
چهارشنبه 1 مهر 1394 11:56
"شهردار!" نمی دانم دقیقا این ها چیست که دارد از آسمان بر زمین می بارد. نه شبیهِ برف هستند و نه باران! با این حساب اکثرِ قریب به اتفاقِ بچه ها یِ آسایشگاه آمده اند دمِ در و در فضایِ باز ایستاده اند تا از این هوایِ دلپذیر و ساده و این ذراتِ آسمانیِ عجیب لذت ببرند. جمعِ شش نفره شان که متشکل از اصلیت ها و...
-
کافه موزیک : لانا دل رِی
سهشنبه 31 شهریور 1394 15:30
و من درست در همان مسیری که قرار داشتم ، گُم شدم و اوراه بلدی اَم را نشانه گرفت و همه چیز نابود شد اما خدا ،زندگیِ دیگری به من بخشید و چراغ ها روشن شد و آسمانِ دَمِ صبح رنگین.. حالا می توانم در آینه با صدایِ بلند بخندم و یا آن قدر در اتاقم برقصم تا از پای بیفتم این جا سرزمینِ بی انتهایی است و کسی نامِ مرا نمی داند به...
-
حرفِ مردم : آلبر کامو
دوشنبه 30 شهریور 1394 13:59
من که بیش از بیست سال از این قرنِ پوچِ دیوانه را مانندِ همه یِ همسالانم در میانِ آشفتگی ، تنها و بی یاور ، دچارِ گمشدگی بوده ام ، این احساسِ گُنگ پشتیبانم بود که امروز نویسندگی افتخاری است. از آن رو که نوشتن به انسان خدمت می کند و نیز انسان را مجبور می کند که فقط به نوشتن اکتفا نکند. نوشتن ، به خصوص مرا ، مجبور می کند...
-
فیلم نگاه : غرور
دوشنبه 30 شهریور 1394 03:59
_ این یک شانسه واسه ما! برایِ انجامِ یه کارِ تماشایی! ما یک میلیون سالِ دیگه هم نمیتونستیم همچین کارِ عمومی رو انجام بدیم! * مارک فکر نمیکنی بهتره ما دوباره گروه جمع کنیم؟ _ الان وقتش رو نداریم. الان وقتِ استفاده از اخباره ، باید ازش سود ببریم. * اما اونا به ما گفتن "منحرف"! _ براملی این یه درسِ مهمه واسه...
-
دل نوشته : چَشم
یکشنبه 29 شهریور 1394 12:50
در هر جُفت چشم ، رازی نهفته و دریایی که پشتِ حصارِ چوبینِ پلک پنهان است و هر چشم شعری دارد که با هر نگاه غزل می شود حال تو بگو محبوبِ از دست رفته یِ من.. از چشمانت چند دفتر شعر بَردارم تا نگاهم کنی؟.. "آرری"
-
کافه موزیک : کریس دی برگ
جمعه 27 شهریور 1394 01:52
. . .? Will You Kiss Me For One More Goodbye
-
دل نوشته : تو این جا چه می کنی؟!
پنجشنبه 26 شهریور 1394 01:32
این جا همه اش رویاست.. طرحِ سیاه قلمِ صورتت محصورِ قابی چوبین است. با یادِ تو سیگار را آتش می زنم بویِ تو می آید.. و خاطره ات دودِ سیگار می شود. "صبا" باز به سُرفه می افتد و باز به جانم غُر می زند که سیگارِ از دیدِ او همیشه لعنتی اَم را کنار بگذارم این دیگر چه رسمی ست؟.. عکسِ تو میانِ قاب چه میکند؟ و چرا لب...